آتش نشان

شلنگ به دست...!!

آتش نشان

شلنگ به دست...!!

دیروز...امروز...فردا...

دیروز...مدرسه ها شروع شد و من  با رفیقام روزای خوبی کنار هم داشتیم.ترم اول خیلی زود گذشت و ما تا به خودمون اومدیم دیدیم امتحانا شروع شد.هرچی زور زدیم که درس نخوندنای طول سال رو جبران کنیم نشد که نشد!...ترم دوم شروع شد.گذشت و گذشت تا رسید به چند روز قبل از هوگر.تقریبا یک هفته قبلش.یه اتفاق تو زندگیم افتاد که ای کاش هیچ وقت این اتفاق نمیفتاد...

هوگر داشت شروع میشد.چقدر کلاس پیچوندیم.چقدر جون کندیم.خدایی هرکاری که به ذهنتون برسه برا آماده کردن هوگر انجام دادم.از رنگ کاری گرفته تا لوله کشی.هوگر شروع شد...بچه ها با هم کار میکردن.با هم میخندیدن.با هم فیلم جنگی نگاه می کردن!!!یه بارم یکی از بچه ها گریه ش گرفت بد جور...آخ که چقدر PES بازی کردیم.هوگرم گذشت و عید رسید.میتونم به جرات بگم این عید مسخره ترین عید عمرم بود.اصلا حال نداد.عیدم تموم شد و ما دوباره کنار هم بودیم.ترم دوم هم با همه ی خوبیا و بدی هاش گذشت.امتحانا هم شروع شد.از ترم اول بهتر بود.بین امتحانا دوباره برام یه اتفاق افتاد که به همین دلیل آرزو میکنم کاش اون اتفاق اولی هیچ وقت نیفتاده بود!

امروز...بیست و دوم خرداد امتحانای ما تموم شد و امسال هم به یک چشم به هم زدن گذشت.

فردا...معلوم نیست کی مرده و کی زنده.

این نیز بگذرد...

نظرات 46 + ارسال نظر

اسم وبلاگت را تو لیست بروز شده ها دیدم.چه سعادتی.
آره.این نیز بگذرد...من پنج شنبه تعطیل میشم و می یام حسرت میخورم.البته امسال نه واسم خوب بود نه بد.یه جوری بود.پایه کلاس من بودم بقیه شون خودشیرین بودند.چقدر با معلم ها و مدیر کل کل میکردم.چقدر رو سیستم کلاس، آهنگ غیر مجاز ریختم.هروقت بیکار بودیم یا معلم نمی یومد روشنش میکردیم و من این وسط میرقصیدم و بچه ها دست...ای روزگار...

سلام
وبلاگ جالبی دارین
اگه تمایل دارید میتونیم تبادل لینک کنیم.
لطفا اگه خواستید وبلاگ منو با عنوان ( تو پیک نیک چه خبره؟) لینک کنید و بعد در قسمت نظرات برام پیام بذارید تا من هم وبلاگ شما رو با هر عنوان که میخواید لینک کنم.
http://www.pickneek.blogsky.com

[ بدون نام ] 1389/03/22 ساعت 20:32

امتحانات ما هم امروز تموم شد.واقعا امسال خیلی زود گذشت و به خوبیه ی سال های قبل بنود ولی خب بعد از عید اوضاع بهتر شد.
ولی من هنوز باورم نمی شه که امسال هم تموم شد.

منم باورم نمیشه!

اگه قراره فردا بمیری بگو. ما طاقتش رو داریم. راستی کارت عابر بانکت رو با پسووردش بده من خرج ایتام می کنم!!!

(ددی)immortal 1389/03/22 ساعت 21:10

واقعا سال خیلی خوبی برای خودم بود و به نظرم بهترین سال تحصیلیم تو این 9 سال بود!!!!!
ترم اول خیلی زود گذشت و هم پی اسگل بازیامون ولی تو امتحانا تر نزدم!!!!!!
ترم دوم یه دنیای دیگه بودیم مخصوصا تو هوگر یادش بخیر,چه قدر بهتون میخندیدیم,ولی خداوکیلی تو هوگر جر خوردید و (ک..)تون پاره شد!!!!چه قدر کلاس پیچوندیم !!!یادش بخیر!!!
تو هوگر چه داستانایی داشتیم,فیلم جنگی,جنگاوری,جنگ با خود,شات گان,مسلسل,فلش,دی وی دی,سایت مدرسه,اصلا همین داداشت که نذاشتی با مسائل زندگی آشناش کنیم,علی معینی,بزن و بکوب آخرهوگر(رقص و شاباش افروز), TM BAX,من و اسی و هادی و کرم هایی که رو تو ریختیم تو شب قبل هوگر,pes بازی کردنامون,آستین و اینجور حرفا!!!!!
این عید آشغال ترین عید تو عمرم بود ,نمیدونم چرا ولی اصلا حال نداد!!!!!
بعد عید هم باز مدرسه حال داد ولی بازم تو طی این مدت درس نخوندیم و تو خرداد مثله خر موندیم تو گل!!!!!
قیطول بکس,دیس مصلح,کلیپ درست کردن برای آهنگ دیس مصلح وخیلی خاطرات شیرین دیگه!!!!
خرداد نیومده بود احتمالا یه تجدید آوردیم تو تکمیلی!!!!!
امتحانا هم تموم شد ولی شاید داستان سال اول دبیرستان تموم نشه و تو شهریور بازم همدیگرو تو مدرسه ببینیم!!!!
ولی بازم میگم بهترین سال تحصیلی عمرم بود وشاید دیگه تکرار نشه!!!!!
ایشالله تو سال بعدی هم با هم دیگه داستان های تازه ای برامون اتفاق میفته البته با همدیگه!!!!!(مخصوصا اکیپ یا فمیلی تری خودمون)

الهی آمین!

حسین 1389/03/22 ساعت 21:22 http://www.akslar.com

عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست

خودم می دونم!!!!!!!

شدیدا با محمدجواد موافقم! امیدوارم سال دیگه همینایی که هستیم کنار هم باشیم. با هم. امسال خیلی خوب بود. هیچکدوم از بچه ها با هم جبهه گیری نکردن و همه با هم خوب بودن. هادی که 360درجه(!) تغییر کرده بود!
شوخی کردم. 180 تا ازش کم کن...

البته ممکنه همه با هم نباشیم چون احتمال داره یه سری برن تجربی.

SNIPeR 1389/03/22 ساعت 22:30 http://www.frtx.tk/

وقتی به سالی که گذشت فکر میکنم ، بیشتر از همه هوگر اون وسط خودنمایی میکنه ، منو امیر اگه از ممد اینا بیشتر زحمت نکشیده باشیم کمترم نکشیدیم ، این هوگر هیچی نداشت واسمون جز خستگی و ضرر و اعصاب خوردی ، ولی اون چیزایی که داداش جواد گفت (البته به جز جنگ با خود !!!) و نزدیک تر شدنم به امیر زوری تونست جایه اون همه ک.ن پاره شدن هامونو بده ، به خاطر همین هوگر بود که کلی از زندگیم عقب افتادم آخرشم جناب اسحاقی با اون تشکرات گرم و صمیمانشون خستگی رو از تن همه ی بچه ها در آوردن ...
اگه بخام از خاطرات خوب و بد امسال بگم یه بیست سی صفحه ای جا میگیره ، پس بیخیال ، ولی اینو بگم که طول سال در کل خوب بود ، ولی این خرداد یه کاری کرد که خاطرات خوش خیلی راحت از یادم بره ، چهارشنبه کارنامه میدن ، از الان دارم دردشو حس میکنم اگه بخوان نفرات آخرو بندازن بیرون شاید منم ...
هیچیم معلوم نیست ، همه چی به کارنامه بستگی داره ، درس ، تابستون ، کلاس ، زن ، بچه ، زندگی ، آینده ...
ولی همین جا قول میدم اگه این کارنامه به خوبی و خوشی بگذزه سال بعد بترکونم ...

SNIPeR 1389/03/22 ساعت 22:35

زوری تونست جایه اون همه ک.ن پاره شدن هامونو بده = زوری تونست جایه اون همه ک.ن پاره شدن هامونو بگیره = زوری تونست جبرانشون کنه !
.
بگذزه = بگذره ...
.

امیرحسین 1389/03/23 ساعت 00:16 http://www.frtx.tk

یه امسالهو یه هوگر...یه هوگرو یه لینوکس...یه لینوکسو یه دی وی دی آموزشی...یه دی وی دی آموزشیو یه چاپخونه

SNIPeR 1389/03/23 ساعت 03:21 http://frtx.tk/

امیر یه چاپخونه یه خونریزی رو چرا نگفتی ؟!!

آپم ...

هادی 1389/03/23 ساعت 07:32

اول از همه از حسین بپرس اون مطلبو چند جا copy-paste کرده؟؟؟ جواد داستان چیه عارفانه مینویسی؟؟!!؟؟!؟! آریان کی تغییر کرده؟؟؟ من؟؟؟ مگه پارسال میخوردمتون یا شاید هم میک.ر.د.متون؟؟؟ البته امسال سعی کردم کسیو اذیت نکنم...! و تقریبا رو کرم های آریان هم عکس العمل خاصی نشون ندم... آریان اون سیب هنوز یادمه ها...

هادی 1389/03/23 ساعت 07:44

حالا نظر خودم...
آآره دیگه میگذره... این اسگل بازیامون... عمه ی رؤوف... سیرکومپانکت؟؟!!...جواد و نیکی(به هم میان نه؟؟؟)... سانتر های فرید تو زنگ ورزش... رقص افروز همراه با دست شکسته(!) افروز تو جشن(؟) بعد هوگر... صدای خودم... تازه وقتی با سینا "درو باز کن..." رو میخونیم... pes بازی احسان و عرفان... اردوهایی که بردن... کلاه عارف... قیطول (جدیدا حالم ازش به هم میخوره...)... بستنی خوردن علی معینی؟!؟!؟... patt & matt (سجاد و آریان...!)... رابطه خودم با اون زن ژاپنیه... و ... و...
... و گنده تر از همه مصطفی...!!!

هادی 1389/03/23 ساعت 08:16

راستی دیروز ۲۲ام بود... کسی هم صداش در
نیومد... کاش الآن پارسال بود میرفتم در صندوق
هارو باز میکردم نشون میدادم توش چقدر رأی های
رهبر هست...! کاش اون موقع بود تا تعداد افراد
اون شهرستان اصفهان رو اعلام میکردم تا ۵۰۰۰۰
نفر نتونن ۲۵۰۰۰۰ تا رأی بدن... یا شاید هم تو اون
شهرستان همه میتونستن ۵ بار رأی بدن؟؟؟
نظر کاملا جوگیرانه س نه؟؟؟

[ بدون نام ] 1389/03/23 ساعت 09:42

در گیر این جمله آخریم!
ما که بابمون Ok داد، از سال دیگه میخونم!
راستی آپیدم!

(ددی)immortal 1389/03/23 ساعت 11:44

ای بابا یه بار اومدیم با ادبانه بنویسیم!!!!
راستی اون "درو باز کن" رو وقتی من اون قسمت سیجلش(sijal) رو میخونم!!!ولی خداوکیلی الان که گروه زد بازی خداحافظی کرد بریم جاشون رو پرکنیم پایه اید؟؟؟محمدرضا تو هم بیا جای نسیم همخونی کن!!!!
راستی هادی خوب شد یادم انداختی,سهیل که تو زنگ ورزش ها مایید گارو,ولی باید از مصطفی عذر خواهی کنم که یادی ازش نکردم,ناقلا آخرشم رابطت با اون زن ژاپنی مشخص نشدا!!!!,اسگل بازی های سینا(سیرکومپانکت و اون علامت بی تربیتی که یه نقطه وسط یه دایره بود),خود رئوف,آهنگ لاله ,با ما را بیا,
تازه تو بیب هر کی بره تجربی و این رفاقت رو به هم بزنه!!!!(مخصوصا سینا وهادی)
ولی یه سوال واسم پیش اومده اونم اینکه تو جام جهانی واقعا این دروازبان ها بهترین دروازبانای اون کشورن؟؟؟!!!مخصوصا مکزیک و انگلیس!!آخه واقعا سطحشون خیلی بالاس!

Quit girl 1389/03/23 ساعت 11:51 http://stopazad.blogfa.com

سلام
ممنون که اومدی وبم
پیشناهاد می کنم این یکی آپمو از دست ندی
البته به دوستاتم گفتم شوخیه ولی بی جنبه بودن
توام بیا شایدجنبشو داشتی

سلام کاکا ولا چی بگم وقتی حس سرودن احساسی باشه چیکارش باید کرد عاشق که کم نیست بزار اونا لذت ببرن
ولی برای شما هم آرزوی لحظاتی بهتر از اکنون را دارم
خاطرت عزیز ازت زیاد

ممنون

سینا 1389/03/23 ساعت 21:02

یادش بخیر....
خداییش هوگر امسال فقط خاطره بود...
علی معینی..سرویس شدن دهان هنگام تزیینات...سوسن خانوم و علیاری+ روشن تو نمازخونه(مخصوص هادی)...جنگ..گاز فیلم...سریال لاست محصول آمریکاست...قاب بندی فیلم...غرفه رو هواست...رئوف کف زمین...اسحاقی...
بازم تابستون... واقعا نمیدونم کدومشه....

ایشالا آخری.

باقالی 1389/03/23 ساعت 22:21



نگو که دلم آتیش می گیره
امسال سال خیلی سخت و پر دردسری بود
ولی انگار هر چی دردسرای بیشتری داریم بیشتر خوش می گذره
هوگر رو نگو که اشکم در میاد
یادته ممد
شب خوابیدیم
چقدر خندیدیم
یادته می خواستیم چه کرمی بریزیم؟
بگم؟
اگه خواستی بگو بگم
اما می گذره
کی روز اول اول راهنمایی رو یادشه
روزی که دوستی هامون شروع شد
روزی که به الان فکر نمی کردیم
اه بابا (زیر الف کسره)
اما می گذره
یه روز میاد که دانشگاه رو رد کردیم و زندگی جدیدی روآغاز کردیم و اون روز درباره امروز چی فکر می کنیم؟

یادته می خواستیم چه کرمی بریزیم

آره تو یه پارچ آب و کف درست کردیم که مثلا وقتی بچه ها خوابیدن بریزیم رو شلوارشون که فکر کنن لوله کشی شون نشتی داشته آبریزی کردن!!!!
که البته من خوابم برد دیگه نشد که بشه!

هادی 1389/03/24 ساعت 08:21

سپهر به نظرت خوابیدیم؟؟؟
من که یه ساعت و ۱۵ دقیقه خوابیدم... ۱۵ دقیقه بعد من هم ممد بیدار شد... وقتی هم که ما دوتا بیدار شدیم همه بیدار شدن...!( میدونید که من و ممد اصلا کرم نریختیم...مخصوصا رو آریان...)
جالب اینجاس ممد تو اون حال مضخرف خیلی ریلکس رفت پذیرایی مدرسه ... از تو یخچال یه بطری کوکاکولا برداشت تا نصف سر کشید...!

باورت میشه دست خودم نبود اون کار!یه جورایی خواب بودم هنوز.

پانی 1389/03/24 ساعت 10:47

سلام! جالب بود!
خوب امیدوارم موفق باشی! من الان زیاد رو پا نیستم. توی یه دنیای دیگم. بعدن که دوباره به وضعیت طبیعی خودم بر گشتم بازم نظر میذارم!

موفق باشی!

باقالی 1389/03/24 ساعت 10:48

آره تو مدرسه فقط نوشابه و نون بربری بودش
حالا منو ببین چه حال انی پیدا کرده بودم
فکر کن ساعت سه نصفه شب داری می لرزی که خیلی حالت بدیه حالا انت بگیره
حالا بدبختی بری دستشویی با حالت خواب و بیدار و لرز ببینی اون دستشویی که رفتی آفتابه نداره
یعنی خیلی بد بود
اما در کل خوش گذشت
بیچاره آریان اون شب
فکر کنم ۲:۳۰ خوابیدیم ۳:۳۰ چهار بیدار شدیم

سجاد 1389/03/24 ساعت 12:39 http://never4ever.blogsky.com

ممد این یارو که نه اسم داره نه هویت و نه .. منم !
شرمنده...
به خاطر شعرا ممنون.چند روز صبر کنید...

سجاد 1389/03/24 ساعت 13:00 http://never4ever.blogsky.com

فراخوان...
جنگ...
خووووون...
آپم!
خونی...

سلام
فقط اومدم بگم من لینکت کردم
اگه دوست داشتی لینکم کن
فعلا بای

باشه لینکت میکنم.

negar.m 1389/03/25 ساعت 00:54 http://bornagain20.blogfa.com

من فکر کردم برات نظر گذاشتم الان اومدم دیدم نذاشم.ولی حالا گذاشتم.یه سر بزن!

Quit girl 1389/03/25 ساعت 11:30 http://stopazad.blogfa.com

سلام
خوبی بابای آریان؟!!!!!!!!
با پسرت آشتی کردم
نمیخواد تو دهنش فلفل بریزی(طبق گفته ی پگاه)
راستی لینکت کردم

[ بدون نام ] 1389/03/25 ساعت 15:22


اره موافقم نباید اون اتفاق میفتاد
واسه هیچ کس خوب نبود

با هویت مخفی

چرا واسه بعضیا(خودش)خیلی خوب بود.

هاااااااااااااااااااااااااای! اومدم واسه تبادل لینک!!!! اگه خواستی بهم سر بزن! فلا!

سلام
یه سوال اسم معلم ریاضی و ریاضی تکمیلیتون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باقالی 1389/03/25 ساعت 23:43

ممد ببخشید من جواب می دم
اسد نژاد و مصلح

آپم.........

به این ورش!!!

هادی 1389/03/26 ساعت 07:51

یه خبر...!
طی عملیاتی کسی که تورو متهم به داشتن زیود ( زید ها...!) دیگر کرد...شناسایی شد!
البته فقط به ممد میگم کی بود؟؟؟!!!
این رو هم بگم خاکی() بیچاره نبود...!

کی بوده؟!
تو نظر خصوصی بنویس

کارنامه ،
اینجوری که اصلن نیستم :
اینجوریم نیستم :
اینجوریم که فکرشو نکنین :
شاید باشم ،
ولی میدونم که درهر صورت بابام اینجوریه :

منظورت از اینکه آدرس وبلاگ منو گذاشتی چی بوده؟!

(ددی)immortal 1389/03/26 ساعت 12:06

کارنامه ها رو هم دادن ماشالله ماهم به طور غیرقابل انکاری ریدیم!!!!سینا ی خرخون!!!کون اونایی هم که کتر از۱۸.۳۹شدن بسوزه!!!!
این نظر هم با گوشی دادم چون خ... نکردم برم طرف کامپیوتر!!!!

helixi 1389/03/26 ساعت 12:28

jedi vase hoger in hame kar karde boodin? zood tar migofti bishtar ghadr midoonestim movafgh bashi

سلامت باشین.

مرسی از جوابتون.اخه ماها فکر میکردیم معلم ریاضیتون اقای ...... که دایی یکی از بچه های خودمونه

سینا 1389/03/26 ساعت 14:31

۱۹.۲۵
اسمایلی ازاین خرکیف تر نداری...؟؟!!

عوضی...!!!

SNIPeR 1389/03/27 ساعت 13:36 http://firetux.blogsky.com

هه هه هه ! چه اشتباه ضایعی ! عجله داشتم ، اومدم ازون بالا کپی کنم ، اشتباهی از تبی که وبه تو توش باز بوده کپی کردم ! ببخشید ...

خدا شفات بده!!

SNIPeR 1389/03/27 ساعت 13:39

راستی ، کلی حال کردم !
بابام اونجوری نبود ،
اینجوری بود : (اسمایلی یه بابای خوب که خیلی مهربون داره با پسرش حرف میزنه ) ...

نیکی 1389/03/27 ساعت 17:39

سلام
از نظرات به یک چیز خیلی جالب پی بردم
که شما ها برای نتایج کارنامه دلشوره بابا هاتونو دارید ؟
جلل خالق !!!!!!!!!!!!!!!!!

آفرین.بیست امتیاز!!

atshan 1389/03/27 ساعت 23:38 http://atshan.wordpress.com

آن گذشت ، این نیز بگذرد !!!

اپیم
سر بزن

نیکی 1389/03/29 ساعت 16:13

چرا بیست ؟؟؟؟؟
100 !!!!
اخه جالبه . من فک می کردم دخترا فقط این جوری موضوشون !!!

sara 1393/08/02 ساعت 20:13

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد